پيوندها
نويسندگان دادا دلم آنقدر خسته و شکسته است که میخواهم گوشه ای پشت به دنیا زانوهایم را بغل کنم و بگویم خدایا..... من دیگر بازی نمی کنم...!!!!!!!! از دردهای کوچک است که آدم می نالد... اماوقتی ضربه سهمگین باشد لال می شوی...!! خدایا چی فکر می کردم !!!!!! چی شد...!!!!!!!! خدایا کمکم کن ........!!!!!!!!!!! نظرات شما عزیزان: جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 20:48 :: نويسنده : پت و مت
![]() ![]() |