A {TEXT-DECORATION: none; } #hd {width:100%; height:100px; text-align:right;font-size:36pt;color:#f7b72e;padding-right:50px;font-family:Times New Roman;font-weight: bold;padding-top: 50 px;} #ds {width:100%; text-align:right;font-size:9pt;color:#b31d1e;font-family:Tahoma;font-weight: bold;padding-right:60px;} body{font-family:tahoma;font-size:9pt;color:#ffffff;} .tt{background:url('http://www.mahtarin.com/weblog/o1.jpg') no-repeat left;height:303px; width:1003px; } .menu{width:142px; padding-right: 10px; padding-bottom: 20px; padding-top:20px;font-size:16pt;font-weight: bold;text-align:right;color:#fac434;} .ssmenu{font-size:9pt;color:#ffffff;text-align:center;} .smenu{direction:rtl;font-size:9pt;text-align:right;color:#ffffff;padding-bottom: 4px; padding-right:8px;} .smenu a{color:#ffffff;text-decoration: none;} .smenu a:hover{text-decoration:underline;} .pmenu{height:38px; width:38px; padding-top: 3px;} .fmenu{ padding-top: 3px;padding-right:8px;color:#ffffff;text-align:center;font-family:tahoma;font-size:9pt;direction:rtl;} .post {color:#ffeed5;direction:rtl;padding-left: 6px; padding-right: 6px; padding-top: 8px; padding-bottom: 25px;text-align:right;font-size:16pt;} .post a{color:#ffffff;text-decoration: none;} .date a{color:#ffffff;text-decoration: none;}
دادا



دستهایم را فراموش نکن...

این خط خطی ثابت است...


دستهايم را فراموش نکن...
دستهايم، سالهاست که نام تو را مي نويسند...
دستم بگير...
ما مي رويم از زير آسمان سياه...
مي رويم تا دشت بي افق...تا همانجا که خورشيدش بي منت غروب،طلوع مي کند...
به آنجا که ابرهايش مي بارند ، نه آنکه باريدنت را نظاره کنند...
دستم بگير تا نلرزد زمين از شرمساري ما...
اين روزهاي تشنه و اين شبهاي بي ستاره،
پيشگفتار عطش عشق و مهربانيد...
...
دستهايم مال تو...من،
...من پل مي زنم ميان خاطره و سرنوشت...
اشکهايت را مي بوسم که پاک مي کنند نگاهت را
از هجوم لحظه هاي سياه...
من پاک مي کنم تمام خط خطيهاي شعرهاي ممنوعه را
و در پس سطري که نام تو را رمزگونه با خود مي کشيد،
اسمت را فرياد مي زنم...
تا همه بدانند آن چند نقطه شعرهاي خط خطي شده،
نام توست که سالهاست دستهايم مي نويسند...

یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,

  توسط پت و مت  |

یاد خاطرات بچگیمون بخیر

حال و هوای بچگی یه حال دیگه داشت

زندگی یه جور دیگه بود،آدما یجور دیگه بودن

نفس کشیدن توی هوای اون موقع ها صفایی داشت

یه زمانی زمستون می اومد،هوا سرد می شد

منقل زیر کرسی گرم می شد

همه فامیل خونه مادر بزرگ جمع می شد

ام حالا همه چی عوض شده ،همه خستگی ها با خنده رفع شده

یه زمانی زمستون می اومد هوا سرد می شد

اما الان آدما سرد شدن،واسه همدیگه کمرنگ شدن

دلایی که واسه هم می تپیدن حالا از سنگ شدن

یه زمانی زمستونو می خواستیم واسه زمستون بودنش

اما حالا می خواهیم واسه اینکه سرد شیم و تنها...و با دیگران نباشیم..!!!!!!

پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:,

  توسط پت و مت  |

درس معلم

 درکلاس روزگار،درس های گونه گون هست،

درس یافتن به آب ونان!درس زیستن کنار این و آن.

درس مهر،درس قهر،درس آشنا شدن.

درس با سرشک غم ز هم جدا شدن!

در کنار این معلمان و درس ها

در کنار نمره های صفر و بیست!

یک معلم بزرگ نیز

در تمام لحظه ها،تمام عمر!

در کلاس هست و در کلاس نیست!

نام اوست:مرگ!!

و آنچه را که درس می دهد:

"زندگی"است...!

 

جمعه 8 دی 1391برچسب:,

  توسط پت و مت  |



به وبلاگ ما خوش آمدید. براتون آرزوی بهترین لحظات را داریم.

 

پت و مت

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دآدآ و آدرس dorugh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک

 

 

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

نازترین عکسهای ایرانی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 748
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content