می نویسم:
به ياد روزهای انتظار
به یاد لحظه هاي فراق
به ياد چشمهای اشکبار
به ياد سینه هاي داغدار
می نویسم:
به ياد خلوت هاي غمبار
به ياد غروب هاي دلگیر
وطلوع حسرت بار
به ياد الهه ی پاک نجابت!
از تمام قصه های خود پر کشیده ام
وقتی که فرصت ماندن گذشته است
وقتی که از سکوت دلتنگ لحظه ها
تابوت مرگ به خانه ی من باز گشته است
باید برای همیشه بمانم در این غروب؟
باید که غصه وغم را صدا کنم ؟
باید که غرق در لحظه ی دلتنگیم شوم؟
نه هرگز چنین نخواهم کرد
من خواهم ماند زیرا.....
دربن بست هم راه آسمان بازاست
نظرات شما عزیزان: